تفال به حافظ امروز جمعه 8 مهرماه 1401
به گزارش مجله پزشکی، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است. ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
آفتاب فتح را هر دم طلوعی می دهد
از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو
جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا
سایه اندازد همای چتر گردون سای تو
از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف
نکته ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو
آب حیوانش ز منقار بلاغت می چکد
طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکرخای تو
گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است
روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو
آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعه ای بود از زلال جام جان افزای تو
عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست
راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو
خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می کند
بر امید عفو جان بخش گنه فرسای تو
شرح لغت: منقار بلاغت: زبان سخندانی/پیرانه سر: هنگامه پیری/گنه فرسا: گناه زداینده و خطا بخش و جرم پوش
تفسیر عرفانی:
ای که جامه شاهانه برازنده قامت توست و گوهر وجودی با ارزش تو، زینت دهنده تاج سلطنت است. مقصود او از این شعر این است که همه آن چه در این جهان موجود است به اشاره تو پدید آمده است. از این رو عاشقان پیشگاهش در پی آنند تا پس از گذر از راه عشق به سر منزل او راه یابند و بدین سان جاودانه گردند.
تعبیر غزل:
پیش از انجام کاری که در نظر داری کمی فکر کن. خداوند به تو قوه عاقله عطا فرموده تا از آن به نحو احسن بهره ببری. اکنون در موقعیت حساسی قرار داری، با دیگران نیز مشورت کن.
منبع: فرارو